شاید برای شما هم این سوال ایجاد شده باشد که بین هوش و استعداد تفاوت وجود دارد؟

باید بگوییم بله هوش مقوله ای ست انتسابی و مثل یک موهبت الهی با کودک به دنیا می آید و از طریق آموزش مهارت ها از روش غیر مستقیم تقویت می شود و اما استعداد مقوله‌ای ست اکتسابی و ساختنی و در اصل ترکیب هوش ها برای کودکان، استعداد ها را می‌سازند.

در واقع می‌توان گفت به نوعی شناخت پتانسیل های هوشی در کودک شما میتواند شما را قدم به قدم به سوی رسیدن به استعدادیابی یاری رساند. شما با شناخت پتانسیل های هوشی در کودکان، آموزش ها و محیطی را برای او فراهم می سازید که بتواند به صورت غیر مستقیم در مسیر استعداد قرار گیرد و فردی موفق و توانمند برای آینده خود باشد(کودک نیک).

نظریات جدید این ایده را در مورد هوش ارائه می‌دهد كه همه ما به شكل‌های متفاوتی باهوش هستیم و موفقیت در نتیجه پالایش و استفاده مكرر از استعدادهایی است كه از آنها برخورداریم. همه ما از تركیب منحصر به فرد هوش های چند گانه ای برخوردارهستیم كه از طریق آنها با دنیای اطرافمان ارتباط برقرار كرده و آرزوهایمان را برآورده می‌كنیم.

قطعا بزرگترین سرمایه هر شخصی، خود اوست. سرمایه گذاری روی استعدادهای هر شخصی می تواند به شناخت بهتر او نسبت به خودش گردیده و این شناخت منجر به رضایت فردی و در نهایت این رضایت های فردی می تواند به رضایت های اجتماعی نیز منجر گردد.

استعدادیابی به چه معناست؟

استعدادیابی فرآیندی است برای شناسایی و کشف و توانایی های بالقوه ای که در هر فرد به شکل ذاتی وجود دارد.

استعدادیابی به شکوفایی و بالفعل شدن هرچه بیشتر این استعدادها و تبدیل آنها به مهارت فوق العاده ای که احساس خشنودی و رضایت مندی و کار آمدی را در فرد ایجاد می کند و در ادامه پس از ایجاد این احساس خوشایند در فرد این احساس به جامعه نیز انتقال پیدا می کند.

نظریه استعدادیابی جانسون اوکانر

پروژه آزمون هوش و استعدادیابی یا تشخیص استعداد کارکنان در سال ۱۹۲۲ در جنرال الکتریک کلید خورد و مسئولیت آن بر عهده‌ی اوکانر قرار داده شد.

البته آن زمان این پروژه با عنوان مهندسی انسانی نام‌گذاری شده بود و در توصیف آن گفته می‌شد که قرار است هر کس، در شغلی مشغول کار شود که توانمندی بیشتری برای آن دارد.

جانسون اوکانر اولین شخصی بود که مشاهده نمود افرادی که در شرکت جنرال موتورز کار می کنند، بسیار خسته و ناخوشحال سر کار خود حاضر می شوند، او دلیل این امر را با پاسخ “عدم رضایت از کار، عدم استعداد در کار مربوطه و …” دریافت کرد.

سپس جانسون اوکانر به افراد مختلف گلچین شده ای این امکان را داد که در هر فضایی که فکر می کنند موثر تر هستند فعالیت کنند و نتیجه این امر شگفت انگیز بود.

مدیران جنرال الکتریک بر این باور بودند که با این کار، هم کارگران شرایط بهتر و محیط کار مطلوب‌تری خواهند داشت و هم خروجی مجموعه بیشتر خواهد شد.

پس از آن جانسون اوکانر به استعداد افراد در کارهای مختلف پی برد.

نظریه هوارد گاردنر

حال در پروسه ای دیگر 40 سال بعد هوارد گاردنر طی تحقیقات و آزمایشات فراوانی به این نتیجه رسید که افرادی که جانسون اوکانر در سنین میانسالی استعدادیابی کرده در کودکی هم همان استعدادها را دارند.

گاردنر، پس از پژوهش ها و تحقیقات متعددی که انجام داد و رفتارهای کودک را در فضاهای مختلف بررسی کرد به این نتیجه رسید که مغز هر انسان قابلیتهای بی شماری برای یادگیری دارد(بیتا صدیقیان).

وی معتقد بود که نمره ای که از آزمون هوشی بدست می آید را باید تنها به عنوان یک درجه اندازه گیری در نظر گرفت و این عدد در کنار موارد دیگر میتوانند کمک کننده باشد و به تنهایی نمی تواند تعیین کننده مسیر یک شخص باشد.

پس از پژوهش ها و تحقیقات فراوان و استفاده کردن از فضاهای و تجربه کردن فضاهای نورولوژی و تلفیق روانشناسی و علم اعصاب و بررسی های مختلف روی مغز انسان به این نتیجه رسید که هر کودکی که بدنیا می آید حداقل دارای 8 نوع هوش می باشد.

این 8 نوع هوش عبارتند از:

هوش زبانی-کلامی
هوش منطقی-ریاضی
هوش تصویری-فضایی
هوش موسیقیایی
هوش بدنی- جنبشی
هوش درون فردی
هوش برون فردی
هوش طبیعت گرایی
هوش معنوی-هستی شناسی

لیست مقالات عمومی

هوش و استعدادیابی....

پربازدیدترین مقالات